سامسام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات کودکی سام

یه سونو دیگه

امروز با خاله مرضیه برای سونوی هفته 32 رفتیم درمانگاه. وزنت به 1900 گرم رسیده بود ولی متاسفانه هنوز نچرخیده بودی و سرت بالا بود. به قول بابا سربه هوایی  امروز سی دی سونو رو هم از دکتر خواستم و بعد از ظهر بابا آوردش. چند بار تو خونه دیدیم خیلی هیجان انگیز بود.  دکتر همه قسمتهای بدنت رو بهمون نشون داد. قلبت، گردش خونت، دنده هات، لب و دهن و بینی و چشمای کوچولوت، کف پاهات که به شکم من چسبیده بود و ... خاله هم برای اولین بار صدای قلبت رو شنید. ...
14 مرداد 1391

کتاب خواندن برای سام

سلام سام مادر چند روزه که دو تا کتاب مصور با ترانه های کودکانه خریدم و گاهی برات می خونم. به نظر می رسه موقع شنیدن این شعرها واکنش نشون می دی چون شروع م یکنی به لگد زدن لااقل من اینطوری نتیجه می گیرم. یکی از شعرها اولش اینجوریه: اتل متل توتوله   گاو حسن چه خوبه         ما و ما وما می کنه   حسن و صدا می کنه ....   دویش هم به نام "بهترین مامان دنیا" درباره کارهای اشتباه مامان هست که تمام تصویر و رنگیه و وقتی ٦ ماه از زندگی عزیزت بگذره کلی این تصاویر برات جذاب و جدید خواهد بود. راستی امروز بابا رفته چابهار برای ماموریت ولی قراره یه چیزایی برای پسری بخر...
10 مرداد 1391

سکسکه کردن سام

سلام پسرم یه اتفاق جالب افتاده اونم سکسکه کردن توئه. دیشب یک دفعه احساس کردم تکونهات ریتمیک و تکراری شده و تا حالا این جوریشو نداشتی . سریع یادم اومد که یه جایی خونده بودم که جنین سکسکه میکنه . خیلی حس بامزه ای بود. سریع به بابا و خاله مرضیه گفتم بیاین ببینین تا از دستش ندادین. کلی خندیدیم امروز چند بار تکرار شد. خیییییییییییییلی حس جالب و نوعیه. ...
8 مرداد 1391

هفته 32

سلام سام عزیزم امروز تو دو روزه که وارد هفته ٣٢ ام شدی و تا ٨ هفته دیگه روی ماهت رو می بینیم. توی این هفته میریم آزمایشگاه. احساس می کنم به دلیل رژیم غذایی خیلی وزن اضافه نکرده باشم ولی امیدوارم به لطف خدا وضعیت تو نرمال باشه.  روز ٥شنبه خاله مرضیه به خونه مون اومد و شب همان روز به اتفاق به یک کنسرت زیبا رفتیم. در حین اجرای کنسرت تکانهایی داشتی که نمی دونم از صداش لذت می بردی یا عصبی و وحشت زده شده بودی . البته به من که خیلی خوش گذشت چون دوست داشتم امیدوارم تو هم همینطور. ...
7 مرداد 1391

پسرعمه ی سام

چند روز پیش پسرعمه ی سام که اسمش آرین هست مهمون ما بود و قراره اولین دوست سام بشه   در سه عکس زیر آرین در حال بررسی کردن درختان خونه بابابزرگه           ...
4 مرداد 1391
1